آیندهی صنایع مالی: ده روند پیش رو
موسسهی گارتنر در این گزارش از ده روند پیش رو از دید مدیران مالی (CFO) صحبت میکند. محققینی که نتایج این تحقیقات را گردآوری کردهاند معتقدند آن دسته از مدیران مالی که این روندها را نه تنها برای سال 2020 بلکه برای آیندهی سازمان تابعهی خود در نظر میگیرند قادر خواهند بود مهارتهای لازم برای آیندهی صنعت مالی را در سازمان خود توسعه دهند.
روند اول- دیجیتالی شدن باعث ایجاد شکافی در مهارتهای لازم در صنعت لازم گردیده است. محققان معتقدند رشد بسیار سریع فنآوری های استفاده شده در صنایع مالی، شکافی قابل توجه میان مهارتهای لازم و توانمندیهای نیروهای شاغل به کار در صنعت ایجاد نموده است. عدم شفافیت در خصوص این که کدام مهارت برای ادامهی فعالیتها اولویت دارد و نیز تعلل مدیران در بکارگیری نیروهای دارای آن مهارتها یا آموزش نیروهای موجود باعث این پدیده شده است. به عنوان نمونه «ترجمه ی دیجیتال» یا مهارت بیان نیازهای کسب و کارها و فرآیندهای آنها به زبانی مانند زبان الگوریتم که در دنیای دیجیتال قابل درک و پیادهسازی است نیازی است که در بسیاری از سازمانهای مالی به میزان کافی وجود ندارد.
روند دوم- نیاز به دادههای آماده برای تصمیمگیری. با رشد و جهانی شدن سازمانها و افزایش سرعت انجام فعالیتها، دادهها با سرعت بیشتری و به صورت پراکنده تولید میشوند. این در حالی است که مدل رایج فعلی استفاده از یک سیستم نظارتی مرکزی حاکم بر دادهها است که پاسخگوی چنین ساختاری نخواهد بود. مدیران مالی باید حاکمیت بر دادهها را به صورت توزیع شده را در اختیار منابع تولید داده قراردهند به نوعی که بتوانند یک نسخهی قابل قبول از واقعیت استنتاج شده از دادهها را به سرعت در اختیار بگیرند.
روند سوم- (باز)مرکزیت بخشیدن به تحلیل دادههای مالی. در بسیاری از سازمانها، تحلیل دادهها در واحدهای مختلف کسب و کاری انجام میشود. این در حالی است که با هدف کاهش هزینه و افزایش سطح بینش، برخی از سازمانها این فعالیت تحلیلی را به یک واحد مرکزی انتقال دادهاند. مدیران مالی باید در خصوص مدل مناسب سازمان تابعهی خود در تحلیل داده تصمیم گرفته و آن را به صورت واحدی مرکزی و مقیاسپذیر پیادهسازی نمایند.
روند چهارم- روش گزارشگیری به مدل «بر اساس تقاضا» تغییر مینماید. تحقیقات نشان میدهد بیش از 40 درصد مدیران به گزارشهایی نیاز دارند که اطلاعاتی مشخصا مرتبط با خواستهی آنها در اختیارشان قرار دهد. با استفاده از داشبوردهای تحلیلی که قابلیت کنترل و خلق گزارشهای شخصیسازی شده را در اختیار مدیران قرار میدهد آنها میتوانند به اطلاعاتی که دقیقا نیاز ایشان را برآورده مینماید دست یابند. این ابزارهای تولید گزارشهای شخصیسازی شده و «بر اساس تقاضا» امکان استفادهی خودکفا (Self Service) را در اختیار کاربران قرار داده، از ابزارهای بصریسازی پیشرفته استفاده نموده، امکانات تحلیل پیشرفته را بکار گرفته، از ابزارهای هوش مصنوعی و یادگیری ماشین برای ارتقای سطح گزارشها استفاد کرده، زمان تهیهی گزارش را کاهش داده و با بهرهگیری از فنآوری پردازش زبان طبیعی امکان محاوره با کاربر را فراهم مینماید.
روند پنجم- نسل چهارم سیستمهای «برنامه ریزی منابع سازمانی»(ERP). بررسیها نشان میدهد تا سال 2023، بیش از 65 درصد سازمانها از نرمافزارهایی در زمینهی برنامهریزی منابع سازمانی استفاده خواهند کرد که حداقل یکی از سنگبناهای اصلی نسل جدید این سیستمها یعنی«دادهمحوری»، «هدایتشوندگی به کمک هوش مصنوعی»، «قابل استفاده بودن توسط مشتریان سازمان یا کسب و کار»، «توانمندسازی»، «مجزا بودن برای گروههای مختلف مشتریان» را دارا خواهد بود. تامین کنندگان سیستمهای ERP محصولات جدید خود را به گونهای طراحی مینمایند که چنین امکانات و ویژگیهایی نه به عنوان «امکانات قابل اضافه کردن» بلکه به عنوان بخشی از پیکرهی اصلی سیستم در اختیار سازمانها قرار خواهد گرفت.
روند ششم- انقلاب هوش مصنوعی آغاز شده است. در ده سال آینده، هوش مصنوعی بخشی از تمامی فعالیتهای انجام شده در صنایع مالی را در برخواهد گرفت. مدیران مالی موظف هستند تاثیرات این دگردیسی در سازمان خود و نقشهای کاری تک تک نیروهای خود را بررسی و آمادگی لازم برای چنین تغییراتی را در تمامی اعضای تیم ایجاد نمایند. به عنوان نمونه، با بکارگیری هوش مصنوعی و یادگیری ماشینی در فرآیند جمعآوری وجوه صورت حسابها، سیستم 5 روز پس از ارسال صورت حسابها، مشتریانی که احتمالا در تسویه حساب تاخیر خواهند داشت را پیش بینی نموده و در روز دهم از ارسال صورت حساب بسته به میزان ریسک موجود تماس از طریق تلفن یا ایمیل یا مراجعهی حضوری را به تیم تسویه توصیه مینماید. سازمانهایی که از چنین روشی استفاده نموده اند، در تسویهی حسابهای معوقه تا 40% پیشرفت داشتهاند.
روند هفتم- خودکارسازی فرآیندها توسط رباتها (RPA) باعث افزایش ریسک خواهد گردید. با همهگیرشدن استفاده از رباتها برای خودکارسازی فرآیندها، امکان عدم اطلاع تیمهای کنترل داخلی از کاربرد رباتها وجود خواهد داشت. مدیران مالی موظف هستند با در نظرگرفتن سرعت لازم برای پیادهسازی این رباتهای خودکارساز فرآیندها، از برقرار بودن روالهای کنترلی داخلی اطمینان حاصل کنند. به عنوان نمونه، ناظرین راهبری باتها در تعامل آنها با مشتریان، میتوانند نیروهایی باشند که با دقت لازم این تعاملات را در مقاطع مختلف کنترل مینمایند.
روند هشتم- رشد سریع با استفاده از همکاری تنگاتنگ با تامینکنندگان. در حالی که روابط سازمانها با تامینکنندگان کالا، مواد اولیه، فنآوری و خدمات به ایشان به شکلی درهم تنیده است، بیشنیه کردن استفاده از ارزشها و خدمات تامینکنندگان باید در دستور کار مدیران قرار گیرد. این همکاری تنگاتنگ با تامینکنندگان نتایج قابل توجهی برای سازمانها به همراه خواهد داشت. نتایجی همچون اولویت تامین/ سرویسدهی در زمانهای دشواری تامین، افزایش سرعت تامین، بهرهوری بیشتر و بهرهگیری از ایدههای تامینکنندگان که باعث پیشی گرفتن از رقبا خواهد شد.
روند نهم- افزایش استفاده از سرویسهای مشترک. در حالی که نسلهای گذشتهی سرویسهای مشترک (Shared Services) به موضوعاتی مانند پردازش تراکنشهای مالی محدود میگردید، امروزه این سرویسها ابعاد بسیار زیادی در قالب سرویسهای ارزشافزا یافتهاند. مدیران مالی باید در همکاری با مدیران واحدها، موقعیتهای استفاده از چنین سرویسهایی را کشف نمایند. دستاورد چنین سرویسهایی که در گذشته کاهش هزینه محسوب میگردیده است به سمت خلق ارزش در حال دگردیسی است.
روند دهم- رشد سازمانها در جهت افزایش دامنهی محصولات و خدمات باعث کاهش سودآوری آنها میگردد. این تحقیقات نشان میدهد که رشد در زمینهی «مقیاس» انتخابی بسیار بهتر از رشد در زمینهی «گسترهی محصولات و خدمات» است. در حقیقت مدیران باید بر روی افزایش مخاطبین خدمات و محصولات خود بیشتر از تلاش در افزودن محصولات و خدمات جدید به سازمان خود تمرکز نمایند. سه مشخصهی سازمانهای موفق در این زمینه از دید نویسندگان این گزارش عبارتند از:
- تمرکز بر روی صنایعی محدود. کسب و کارهای موفق در این زمینه به نسبت رقبا به بیست درصد کمتر از صنایع ورود نموندهاند.
- سبد محصولات و خدمات (Portfolio) ساده تر. این کسب و کارها محصولات و خدمات خود را در سبدی عرضه مینمایند که 24% کم تعدادتر از رقبا محسوب میشود.
- حضور در محلهای پرمشتریتر. این کسب و کارها بر روی قطاعهایی از مشتریان و بخش هایی از مکانهای جغرافیایی تمرکز مینمایند که پرتعدادتر هستند و به نسبت رقبا، در این بازارها بیست درصد درآمد بیشتری کسب مینمایند.
منبع:
https://www.gartner.com/en/finance/trends/future-of-finance