یادداشت اختصاصی / علیرضا بیجار ؛ مدیرعامل شرکت مهندسی نرم افزار شقایق
تأمین مالی بخش واقعی اقتصاد طی دهههای اخیر همواره یکی از عمدهترین دلمشغولیهای نهادهای سیاستگذار در کشور بوده است. این مسئله طی چند سال اخیر در پی فرازوفرودهای پیشآمده از دغدغههای به چالش تبدیل شده است و ضرورت نوآوری و تغییر در روشها و منابع تأمین مالی را به یکی از ضرورتهای اقتصاد ایران تبدیل کرده است.
این ضرورت در شرایطی بیشازپیش خودنمایی میکند که بر اساس آمارها ارزش تأمین مالی از بازار سرمایه طی سالهای اخیر کاهش یافته است. این وضعیت سبب شده که نسبت تأمین مالی از بانکها به تأمین مالی از بازار سرمایه، از حدود ۴ برابر به بیش از ۷ برابر افزایش یابد که بهوضوح نشاندهنده تمرکز تأمین مالی اقتصاد بر دوش شبکه بانکی است.
از سوی دیگر در یک مقایسه بلندمدتتر مشخص میشود سهم بازار پول از تأمین مالی شرکتها ۹۰ درصد، سهم بازار بدهی ۴درصد و سهم بازار سرمایه ۶درصد است و نسبت مانده تسهیلات بانکی به تولید ناخالص داخلی، طی بیست سال اخیر، بیش از دوبرابر شده است.
این در حالی است که جریان تأمین مالی در کشورهای پیشرو بسیار متفاوت است؛ بهعنوانمثال سهم تأمین مالی از طریق بازار سرمایه در این کشورها به طور میانگین به بیش از ۵۰ درصد میرسد.
در چنین شرایطی استفاده از روشهای تأمین مالی مبتنی بر فناوری یکی از رویکردهایی است که باید با جدیت و فوریت دنبال شود و با درک این ضرورت برنامه منسجمی برای ایجاد بسترها و محصولات لازم برای ارائه ابزارهای تأمین مالی زنجیرهای مبتنی بر فناوری تدوین کرد؛ نکته مهمی که دراینرابطه باید موردتوجه قرار گیرد، ارائه ابزارهای نوین برای تأمین مالی در دو سطح خرد و کلان است؛ بهعبارتدیگر باید ابزارها و روشهایی ارائه شود که نیازها درباره تأمین مالی را چه در سطح کاربران خرد و چه در لایه کلان مانند سرمایه در گردش بنگاهها و… پاسخ دهد.
این ابزارها و روشها اگرچه قاعدتاً تفاوتهایی با یکدیگر خواهند داشت؛ اما روح حاکم بر آنها جایگزینی وام با اعتبار است؛ اقتصاد کشور ما طی دهههای اخیر بهشدت تحتتأثیر پیامدهای زیانبار تأمین مالی از طریق تسهیلات بوده و هست و اکنون بسیار ضروری است که برای خلاصی از این پیامدها، روشهای تأمین مالی و تزریق قدرت خرید در قالب پلتفرمهای اعطای اعتبار، جایگزین شیوههای گران، زیانده و دشوار پرداخت وام شود.
رواج و گسترش ابزارهایی مانند BNPL یا همان «الان بخر بعداً پرداخت کن» و پلتفرمهای لندتک در کشور طی چند سال اخیر بهخوبی گویای این ضرورت و اقبالی است که جامعه به این شیوهها دارد. در حوزه تأمین مالی کلان نیز تأمین مالی زنجیرهای امروزه یکی از رویکردهای بلوغیافته در دنیاست و ۷۰ تا ۸۰ درصد تأمین صنایع تولیدی کشورها از این طریق و تنها ۲۰ تا ۳۰ درصد بهصورت نقطهای انجام میشود. تأمین مالی مبتنی بر زنجیره تأمین یا تأمین مالی زنجیره تأمین یا تأمین مالی زنجیرهای (Supply Chain Finance / SCF) رویکرد جدیدی در حوزه تأمین مالی سرمایه در گردش بنگاههای اقتصادی در نظام مالی امروز جهان است که میتواند بهواسطه تخصیص کارا و هموار منابع مالی، بهبود مدیریت ریسکهای مالی و افزایش شمول مالی، در نهایت به رشد و ثبات مالی و اقتصادی کشورهای جهان، کمک شایانی کند.
طبق تعریف بانک جهانی، تأمین مالی مبتنی بر زنجیره تأمین عبارت است از بهکارگیری روشها و عملیات تأمین مالی و کاهش ریسک در جهت بهبود مدیریت سرمایه در گردش و فرایندهای زنجیره تأمین. در حقیقت، تأمین مالی زنجیرهای، شیوهای از تأمین مالی است که در آن، رویکرد جدید “تأمین مالی مبتنی بر جریان واقعی کالا و خدمت و تأمین اعتبار در طول زنجیره”، جایگزین شیوه سنتی “پرداخت تسهیلات رودررو و به پشتوانه دارایی” میشود.