بانکداری باز، تنها، آغاز راه بود، به جهان دادههای باز خوش آمدید.
بانکها و موسسات مالی به وضوح از مرحلهی برآورده نمودن الزامات حداقلی بانکداری باز عبورکرده و به سمت طراحی و پیادهسازی زیرساختهایی برای تجمیع دادههای مشتریان برای خلق تجاربی شخصیسازی شده برای مشتریان حرکت نمودهاند. بانکهای سنتی در این مسیر حرکتی کندتر داشتهاند اما با مشاهدهی نتایج و امکانات بالقوهی زیرساختهای به اشتراکگذاری دادههای مشتریان، آنها نیز به سرعت خود افزودهاند.
پاسخ اولیهی بانکها به الزامات بانکداری باز که به گونهای با بیتفاوتی و کم اهمیتی همراه بود قابل درک است زیرا نتایج محسوسی مانند ریزش مشتریان یا عدم امکان سرمایهگذاری در زمینههای مختلف به دلیل عدم پیروی از این الزامات به وضوح دیده نمیشوند. بسیاری از مدیران بانکها تعبیر «هیاهوی بسیار برای هیچ» را مناسب این الزامات و تلاشها میدانند. اما با افزایش تعداد بانکهای نوآور و حرکت بانکهای پیشتاز فنآوری انفورماتیک، افزایش پنجاه درصدی استفاده از APIهای بانکی برای جذب مشتریان و امکان ارائهی خدمات مالی به ایشان از طریق زیرساختهای باز در سه سال آینده، گونهی جدیدی از اقتصاد با عنوان « اقتصاد دادههای باز» را بهوجود خواهد آورد.
یکی از عوامل اصلی این پدیدهی اقتصادی، کمرنگ شدن خطوط تفکیک صنایع مختلف است. شرکتها و صنایع غیرمالی در مشارکت و همکاری با فینتکها، امکان ارائهی غیرمستقیم خدمات مالی را برای مشتریان خود فراهم نمودهاند تا وفاداری مشتریان خود را افزایش دهند. به عنوان نمونه، یک شرکت توزیع برق ایتالیایی در همکاری با دو شرکت نوآور، امکان تجمیع حسابهای مشترکین خود بر روی یک نرمافزار موبایلی را مهیا نموده است تا مشترکین بتوانند با سهولت بیشتری صورتحسابهای خود را مدیریت نمایند. نمونهی دیگر شرکت GoJek در آسیای جنوب شرقی است که در پی موفقیت خدمات تحویل غذا و کالا، سامانهای برای انجام فعالیتهای مالی مانند کیف پول یا پرداخت قبوض را در اختیار مشتریان خود قرار میدهد.
از سوی دیگر، بسیاری از بازیگران عرصهی مالی نیز تلاش نمودهاند خدمات غیرمالی را بر روی بستر خود ارائه دهند. به عنوان نمونه شرکت PayPal در مشارکت با شرکت Klarna در حال ارائهی زیرساختی است که خدمات جامعی از پرداخت گرفته تا خریدهای اینترنتی، سرمایهگذاری، بودجهبندی و رمزارزها را در اختیار مشتریان قرار میدهد.
بانکهای سنتی برای امکان ادامهی حیات در چنین اقتصادی باید سیستمها و فرآیندهای لازم برای خلق ارزش و حفظ ارتباط معنادار با مشتریان خود را پایهریزی نمایند. ابزارهایی مانند هوش مصنوعی، یادگیری ماشین و امکان تحلیل دادهها امکان کار بر روی دادههای تامین شده از منابع داخلی و خارجی را در اختیار آنها قرار میدهد تا به سمت «تصمیمسازی داده محور» در بخشهای مختلف سازمان خود حرکت کنند.
در اقتصاد دادههای باز، تمامی بازیگران از جمله بانکها باید خود را با فرآیندهای درآمدزایی به شکل جدید و نقشآفرینی مناسب در این محیط جدید انطباق دهند. در چنین اقتصادی، یک موسسهی مالی میتواند با صدها یا هزاران شریک جدید ارتباط داشته باشد. شرکایی که از زیرساخت دادههای بانک استفاده خواهند نمود. این رشد سریع تعداد درگاههای ارتباطی و شرکای کاری، موضوعات مهمی مانند احراز هویت و ابزارهای ارزیابی مداوم را به همراه خواهد داشت. چالش همیشگی «حفظ امنیت ارتباطات در عین سهولت برقراری ارتباط» در چنین اقتصادی اهمیتی دوچندان خواهد داشت زیرا کاستن از کیفیت ملاحظات امنیتی یا تجربهی کاربران در ارتباط با زیرساخت فراهم شده هر دو عوامل شکست موسسات مالی خواهند بود.
به اختصار میتوان گفت بانکهایی در اقتصاد دادههای باز موفق خواهند بود که در عین حفظ امنیت بتوانند زیرساخت مناسبی برای گردآوری، تحلیل و تصمیمسازی بر اساس دادههای داخل سازمانی و خارج سازمانی فراهم آورند. آنها سپس با بهرهگیری از زیرساخت مناسب طراحی شده قادر خواهند بود دادهها و بینش استخراج شده از آنها را در قالبی امن و با تجربهای خوشایند در اختیار شرکای کاری خود قرار دهند تا در کنار هم از این فرآیند اقتصادی دادهمحور بهرهمند شوند.
منبع:2021,forbes
مطالب مرتبط:
بانکداری باز – قهرمان ناشناختهی انقلاب صنعت پرداخت
شکست بانکها – چگونهAPIها از یک وظیفه به یک نیروی تحولآفرین تبدیل شدند.
محور اصلی موفقیت بانکداری باز: تجربهی بهینهی مشتریان
برای موسسات مالی در سال جدید، هوش مصنوعی جزو الزامات محسوب میشود.